عشق را درسينه پنهان.کرده بودي ،
ديدم .
درقل بند وزندانش.کردي ،
ديدم .
عصرآدمهاي کوکي هست و ،
رباط .
توهوايي شهر کشته بودي ،
ديدم .
اهل روستاي جهاني هستم ،
روبري پنجره .
آه گلستان کرد بودي ،
راهش را ديدم .
بي قرارم مثل ابرهاي بهاري ،
در هوايت .
تونوازشگر باران بودي ،
جمالت ديدم .
وقف ديدارجمالت کردم ،
آئينه را .
تومرا مي ديدي و ،
منهم ترا ديدم .
کاش ميشد مهمانم شوي ،
برسفرام امشب .
لعن شيطان و.خدارا شکرکنم ،
تا ترا بينم .
غرآ
ما سراب نيم. ريشه داريم ، استاده ايم روي خاک ... مثل يک ساقه ي
عشق را درسينه پنهان.کرده بودي ، ديدم ... درقل بند وزندانش.کردي
آخ دلم سوزاند و ، خاکسترم کرد و او ... مثل دشمن نه ، خنجراز پ
مست بودم ازعشق تو ، مثل شراب ... اشکهايم جاري شد ، همچون سيل
منکه مهمان توام ، يک بوسه مهمانم کن ... مي تپد درسينه ام مرغ د
، ,ديدم ,بودي ,وزندانش ,ترا ,عشق ,بودي ، ,، ديدم ,درقل بند ,وزندانش کردي ,عشق را
درباره این سایت