ما سراب نيم. ريشه داريم ،
استاده ايم روي خاک .
مثل يک ساقه و کياه ،
تن دادايم .
به آفتاب وآب وباد ،
روي خاک .
مي مکد گرزندگي ،
شهد مرا .
ما هنوزايستاده ايم ،
روي خاک .
جاودانه نيم ،
با طنينِ آرزوها .
زنده ايم .
برجدارپنجره ،
ازشبنم شب .
هرسحر نقش ،
گل ميکشم .
يک ترانه يک غزل را دلنشين ،
با نفسهاي دلبرميکشم .
غرآ
عشق را درسينه پنهان.کرده بودي ،
ديدم .
درقل بند وزندانش.کردي ،
ديدم .
عصرآدمهاي کوکي هست و ،
رباط .
توهوايي شهر کشته بودي ،
ديدم .
اهل روستاي جهاني هستم ،
روبري پنجره .
آه گلستان کرد بودي ،
راهش را ديدم .
بي قرارم مثل ابرهاي بهاري ،
در هوايت .
تونوازشگر باران بودي ،
جمالت ديدم .
وقف ديدارجمالت کردم ،
آئينه را .
تومرا مي ديدي و ،
منهم ترا ديدم .
کاش ميشد مهمانم شوي ،
برسفرام امشب .
لعن شيطان و.خدارا شکرکنم ،
تا ترا بينم .
غرآ
آخ دلم سوزاند و ،
خاکسترم کرد و او .
مثل دشمن نه ،
خنجراز پشت زد او .
قهوه دم کردم ،
که مهمانش کنم .
نکرد لب تر و ،
ترکم کرد و او .
زُل زدم درآيينه ،
حال خرابم شد آشکار .
چندغزل خواندم بداند ،
گوش نکرد و رفت او .
روشن است هرشب چراغ خانه ام ،
شايد ببيند مرا .
رفت دل باورنکرد رفتنش ،
مثل شادي پرکشيد و رفت او .
غرآ
مست بودم ازعشق تو ،
مثل شراب .
اشکهايم جاري شد ،
همچون سيل آب .
انتظار ومنتظر ،
آخرهنوزم عاشقم .
آرزويم وصل يار و ،
هيچ نميداند چشمم خواب .
سوختم درالتهاب و ،
بيا آزاد کن .
التماست مي کنم ،
قيسم درچاه آب .
دست نشستم ،
ازديار. بي کسم .
بي قرارم ليلي ،
مست کن مرامثل شراب .
غرآ
منکه مهمان توام ،
يک بوسه مهمانم کن .
مي تپد درسينه ام مرغ دل ،
مرغ دل راازقفس آزاد کن .
درميان گيسوانت ،
جابده دست مرا .
درميان خرمن گيسوي شب ،
پنهان کن مرا .
باشراب فرداعلاي لبت ،
کم کَمَک بابوسه حيرانم کن .
ماه اسفند است و ،
گرماي دستت دلپذير .
گرمي شبهاي تير را ،
بالبت تعبيرکن .
غرآ
درباره این سایت